اي دل اي دل هلاک تن کردي
شاعر : خاقاني
بس کن اي دل که کار من کردي | | اي دل اي دل هلاک تن کردي | که ره جان به پاي تن کردي | | سر من زان جهان همي آيد | که شکار آهوي ختن کردي | | از سگان کي به زهرهي شير | قصد خورشيد غمزه زن کردي | | شب مهتاب چون به سر بازي | آه من آسمان شکن کردي | | در شبستان آفتاب شدي | در پري خانه چون وطن کردي | | گر سليمان نهاي به ديودلي | برگ صد سالم از حزن کردي | | لاجرم بهر يک شبه طربت | خود به خود قصد سوختن کردي | | توئي آن مرغ کتش آوردي | هر سر شاخ بابزن کردي | | تيشه در بيشهي بلا بردي | از که نالي که خويشتن کردي | | دانهي دست پايدام تو گشت | که سر اندر سر دهن کردي | | اي چو زنبور کلبهي قصاب | تو همه تکيه بر سخن کردي | | سخن اندر زر است خاقاني | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}